کد مطلب:228351 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:340

بهره ای از بحر ولایت
شب عاشورا، امام متقین، حضرت حسین بن علی علیهماالسلام با یاران حرفها و سخنها گفتند و بعد دستور دادند دور محل سپاه خندقی كندند و در آن هیزم فراوان ریختند، امام سحرگاهان پس از اقامه ی نماز صبح صف ها را بیاراستند سپس فرمان دادند؛ هیزمها را افروختند. زبانه های آتش چشم ابلیس رجیم را سوزاند و او سربازی از سپاه ابن سعد را جلو فرستاد، نابخرد دهن باز كرد و گفت: ای حسین و ای یاران حسین مژده ی آتش گیرید كه در دنیا به آن شتافتید. آقا امام حسین كه او را قابل گفتگو نمی دانستند رو به سپاه خویش كردند پرسیدند او كیست. گفتند: خلاف بن خلاف، آقا امام حسین علیه السلام فرمودند: خداوندا، بچشان او را عذاب آتش در دنیا. كن فیكون در همان دم به خواست امام و اراده ی خداوند، اسب او رم كرد و آن جسور حق گریز را به همان خندق سپاه دین افكند و او سوخت، شیطان آرام نگرفت و دو سرباز دیگر از سپاه خصم را پی در پی به میدان فرستاد و هر یك جسارتی كردند و باز هم به همان ترتیب امام نامشان را پرسیدند و آنان را به همان كلام شان نفرین كردند و به ترتیب اولی عطشانا زیر سم اسبان له شد و دومی عریانا در كنار زمین درد كشید و جان داد، كه خداوند در قرآن می فرماید:



[ صفحه 312]



انما امره اذا اراد شیئا ان یقول له كن فیكون [1] ما مقامات ثارالله الحسین علیه السلام را نشناخته ایم، ما قدرت های غیبی حضرت آقا را نشناخته ایم. بیاد آرید كه فرشتگان آسمانی به نزد حسین، عزیز زهرا آمدند و گفتند، مولاجان می گوئید ما نزنیم، چشم نمی زنیم فقط اجازه بدهید ما ایشان را كور كنیم، آنها تا وضع خود را دریابند و بخواهند برگردند، خود از ترس، یكدیگر را با اسلحه ی خویش خواهند كشت و آقا امام حسین علیه السلام فرمودند: نه راضی به تقدیر خدائیم، شما نیز ناظر به تفسیر آیه كهیعص [2] باشید. ما توانائی های معصومین را نشناخته ایم ما همه ی ابعاد ولایت و تسلط امام معصومه را بر كل خلق درك نكرده ایم كه خداوند در بیان مقام ائمه معصومین در قرآن مجید می فرماید: انی جاعل فی الارض خلیفة [3] .

ما حتی برخی از القاب اولیاء نعمت خود را نفهمیده ایم، ما اعتبارات امام زمان خود را آنطور كه شایسته ی ایشان است درك نكرده ایم، بارها شنیده اید كه برخی مداحان نوجوان و تازه كار می گویند؛ آقاجان، ای یوسف زهرا.

وقتی می گوییم به چه دلیل ولی زمین و زمان را به جناب یوسف تشبیه می كنی، می گوید زیبائی چهره، خوش صورت بودن، آخر به چه حكمی این نسبت را به امام زمان می دهید، زیبائی یك امر تشخیصی و نسبی



[ صفحه 313]



است، شما این چشم زلیخایی را از كجا آورده اید، چرا مقام امام را به حد تشخیص دیگران واگذار می كنید كه كسانی در مقابل ولی ممكنات بیایستند. اولی بگوید، زیباست، دومی بگوید قدری و سومی بگوید نه به چشم من.

در طول تاریخ غیبت، عمده ی كسانی كه از مؤمنین و مضطرین كه در رویای صادقه و یا بیداری و مكاشفه به خدمت امام مشرف شده اند یا از قدرت و عظمت و ابهت آقا مبهوت مانده اند و حضرت آقا اجازه نداده اند فرد از جا حركت كند و یا اصلا امام صلاح نمی دانستند كه آن فرد در طول مدت ملاقات بفهمد كه در حضور آقا بوده و بعدا می فهمد كه چگونه از فیض حضور و لطف مولای زمان بهره مند شده است، و این افراد نوعا حضرت حجت را در قالب چهره های مختلف و معمولی می بینند و یا عده ای هم كه در خواب قامت نورانی آن وجود مقدس را دیدند، چهره ی حضرت را، آن در یگانه ی هستی را همچون خورشید پرنوری می بینند كه اصلا هیچ قسمتی از چهره قابل تشخیص نیست و منظور فیضی بوده كه كسالت روحی فرد مشرف را از بین ببرند، كه خداوند در قرآن می فرماید؛

امن یجیب المضطر اذا دعاه و یكشف السوء و یجعلكم خلفاء الارض [4] .

پس آوازه ی رخ آن شمس الشموس به چیست؟ زیبایی صورت آقا به آن خال هاشمی است كه از رسول مصطفی به ارث دارند و زیبایی سیرت آقا



[ صفحه 314]



به آن ذوالفقاری علوی است كه از علی مرتضی به دست دارند، زیبایی وجود حضرت آقا به آن است كه در عالم ذر خداوند به همه پیامبران خود گفت: آیا من پروردگار شما نیستم و این محمد رسول خاتم من نیست و این علی امیرمؤمنان نمی باشد؟ گفتند: آری سپس نبوت ایشان پابرجا شد و بعد خداوند از شش پیامبر، محمد، آدم، نوح، ابراهیم، موسی، عیسی، مجددا پیمان گرفت كه من پروردگار شما هستم و محمد رسول من و علی امیرمؤمنان و اوصیاء بعد از او والیان امر من و خزانه داران علم من و این وجود نورانی، مهدی كسی است كه من به وسیله او دینم را نصرت و دولت و حاكمیت خودم را آشكار می سازم و از دشمنانم انتقام می گیرم و به وسیله او خواهی نخواهی عبادت شوم، پنچ پیامبر گفتند: آری، پروردگارا اقرار كردیم و گواهی دادیم، ولی آدم نه انكار كرد و نه اقرار نمود پس مقام «اولوالعزمی» برای آن پنج تن از جهت اقرار به خاتم اوصیاء بودن حضرت حجة بن الحسن ثابت شد و برای آدم كه تردید كرد عزمی یافت نشد، كه خداوند در قرآن، نسیان را در این مورد به حضرت آدم نسبت می دهد، وقتی در سوره طه آیه 115 می فرماید:

و لقد عهدنا الی آدم من قبل فنسی و لم نجد له عزما

و ما با آدم عهدی بستیم كه در آن او را استوار و ثابت قدم نیافتیم.

در اینجا «اولوالعزم» یعنی پیشتازان عزمی راسخ در پذیرش ولایت حضرت حجت، روحی فداه، پس دیگر به چه دلیل ما در ولایت ایشان كوتاهی كنیم مگر نه اینكه اولاد و اصحاب آن معلم صدق و خونین دین در نینوای ثار الله تا آخرین ذره ی جان كوتاه نیامدند.



[ صفحه 315]



اساس ظهور و حاكمیت حضرت آقا برای برقراری كل دین و تحقق همه ی حق است، تصور كنید، زمانی را كه حضرت، طاغوت های اولی و بعدی ها را زنده می كنند. و محاكمه می كنند و با یك اشاره - كن فیكون - می سوزانند، چهره ی این امام حق و حجت قادر و مسلط چه حالتی دارد، به یاد بیاورید صحنه های از بین بردن ظالمین و فرو ریختن طاق كسری های زمان را به وسیله حضرت آقا، و در آن موقع كیست كه چهره ی خشمگین و غضبناك آن عدالت گستر جهان را ببیند و بگوید كه چهره ی حضرت زیباست یا نه؟

بلندی و زیبایی چهره ی تاریخ شیعه و تاریخ كل بشریت به وجود همین صحنه های ظهور است. به خاطر دارید كه مؤمنین مضطر و دل شكسته هر وقت به ائمه ی معصومین مراجعه می كردند، ائمه ایشان را به ظهور آقا بقیةالله الاعظم متوجه می كردند. یعنی در طول تاریخ شیعه، یاد ظهور برای منتظرین آرام بخش بوده و معتدل كننده روح و روانشان بوده است، كه خود حضرت فرمودند:

و اكثروا الدعاء بتعجیل الفرج فان ذلك فرجكم [5] .

ما به این آقا امام زمان خیلی بدهكاریم و القاب و صفات ایشان را نشناخته ایم به خاطر بیاورید آن روزی را كه حضرت امام زمان تشریف بیاورند، و بر خانه ی خدا تكیه بزنند و ندا سر بدهند جهانیان را كه؛

بازمانده حق تعالی منم.



[ صفحه 316]



نور الله منم.

ید الله منم.

قرآن علی نوشته بدستم.

صحیفه فاطمیه به دستم.

ذوالفقار خدا ساخته بنزدم.

زمین و زمان بفرمانم.

امروز همه ی مطلق حق منم كه با آمدنم كل باطل از بین می رود.

شریك و مفسر قرآن منم.

امروز من شیطان را به بند می كشم.

فارس حجاز منم.

یكتا مقصود هر وعظ و خطابه منم.

صبغه الله منم.

السابقون منم.

آخرین محسنین منم.

فرزند آن شیر همیشه پیروز خدا منم.

قهر الله و غضب الله منم.

امروز هادی كل و ناشر عدل منم.

یادبود آن نبأ عظیم و آن ذبح عظیم منم.

یكتا یادگار معصوم زهرای اطهر منم.

امام انس و جن و همه ی خلق منم.

امروز حجت خدا منم.



[ صفحه 317]



ناصر و دلیل دین حنیف منم.

كلام من كمال حق است.

صدای من نطق قرآن است.

حكم من صراط قیامت الهی است.

حبل الله المتین منم.

خاتم اوصیاء نبی منم.

احیاگر معلومات دینی و اهل آن منم.

قاسم جبارین منم.

عزت بخش مؤمنین مستضعفین و ذلت بخش كافرین متكبرین ظالمین منم.

قول و فعل من میزان است كه وارث حق غدیر و آیه تطهیر منم.

عزادار شهیده ی محدثه سیدة نساء العالمین علیهاالسلام منم.

منتقم خون مظلوم جدم و شاخه ای از شجره ی طیبه منم.

ابن الرضا منم.

تنها فرزند معصوم رسول اكرم بر زمین منم.

كنیه ام چون كنیه او اباالقاسم است و نام من چون نام او محمد صلی الله علیه و آله.

و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم أئمة و نجعلهم الوارثین. [6] .

دقت كنید به متن زیارتنامه های ائمه معصومین علیهم السلام كه در متن همه



[ صفحه 318]



زیارتنامه ها می خوانیم، أشهد أنك قد أمرت بالمعروف و نهیت عن المنكر، شهادت می دهم كه شما «معروف» خدا را امر كردید و «منكر» خدا را نهی كردید و فقط در زیارتنامه حضرت صاحب الامر است كه در متن زیارت «آل یس» می خوانیم، فالحق ما رضیتموه و الباطل ما اسخطتموه و المعروف ما امرتم به و المنكر ما نهیتم عنه، زیبایی و عظمت وجود حضرت آقا اینجاست كه طبق دستور خود ایشان می خوانیم حق آن است كه شما امر كنید و منكر آن است كه شما نهی كنید، پس یقین می دانم كه همه ی دین وابسته به نظر و اشاره حضرت آقاست، هر چه آن آقا كند، بر حق بود هر چه آن مهدی كند عدلش بود، و حقش بود. نماز و طاعت مسلمین و عبادت مؤمنین وقتی قبول است كه ولی كائنات امضاء كنند، اگر در ذیل هر یك از عبادات مسلمین امضای قبول حضرت حجة بن الحسن نباشد، این عمل قبول نمی شود، همچنانكه در ظهر عاشورا، سعید بن عبدالله و عمرو بن قرظه ی كعبی آن دو یار وفادار امام حسین علیه السلام در هنگامه ی نماز ظهر و عصر امام در كربلا، در زیر باران تیر، سینه ی خود را سپر این علیزاده ی هاشمی فاطمی كردند تا مولا صلوة ظهر و عصر را اقامه كردند، سپس هر كدام وقتی جدا جدا با زخمها و تیرهای فراوانی كه در سینه و پهلوی خود داشتند به زمین می افتادند رو به امام زمان خود كرده پرسیدند؟ او فیت یابن رسول الله، ای پسر رسول خدا، آیا من به وظیفه ام عمل كردم؟ و امام حسین علیه السلام هم زیبا پاسخ دادند؛ نعم انت امامی فی الجنة. آری تو پیشاپیش من در بهشت خواهی بود، و بدین ترتیب امضاء و مهر تأیید امام



[ صفحه 319]



را بر آن عمل خونین خود طلب می كردند، آیا امروز ما برای هر عمل خود امضای امام زمان را و تأیید و قبول ایشان را در نظر می گیریم؟ همانطور كه در روز عاشورا حضرت قمر بنی هاشم برای آوردن آب! برای اهل خیام از امام زمانش اجازه گرفت و سپس حركت كرد.

امید همه نمازگزاران و عبادت كنندگان، به دعا و رضا و لطف و كرم و عفو حضرت آقا امام زمان است، رجاء مؤمنین آن هدایتی است كه از دست این هدایت یافتگان تضمینی الله (عزوجل) لطف می شود، كه خداوند در قرآن كریم می فرماید:

أولئك علیهم صلوات من ربهم و رحمة و اولئك هم المهتدون [7] .

در بیان شباهت های پیامبران با وجود مقدس حضرت امام زمان روحی فداه نباید بگوییم، شباهت آقا به حضرت نوح یا حضرت مسیح، بلكه چون پیامبران قبلی، امروز پشت سر حضرت آقا، خدا را عبادت می كنند و حضرت اباصالح، خاتم اوصیای دین خاتم انبیاء هستند و مقام ایشان برتر از همه ی پیامبران قبلی می باشد لذا باید گفت؛ وجه شباهت زندگی حضرت نوح با وجود منور حضرت آقا همان طولانی بودن عمر است و وجه شباهت حضرت موسی با حضرت امام عصر علیه السلام همان احیاء اموات است. و وجه شباهت حضرت موسی با حضرت حجة بن الحسن علیه السلام تولد در فضای اضطرار و در اختناق فرعونی است كه همراه با اختفاء مولود در آن و زنده ماندن آب نور دیده در زیر چشم ظالمان زمان است، و در



[ صفحه 320]



خصوص وجه شباهت جناب یوسف با حضرت ولی الله الاعظم، دو مورد است، اول آنكه امر رهائی جناب یوسف هم از جانب خداوند در یك شب امضاء شد همچنانكه امر ظهور آقا انشاءالله در یك شب از جانب خداوند امضاء می گردد و دیگر اینكه جناب یوسف هم در بین برادران حركت می كردند و در وضعی كه او ایشان را می شناخت و برادران غافلانه یوسف را نمی شناختند در حالی كه حقی از برادر بر گردن برادران بود، همچنانكه حضرت سیدنا و مولانا حجة بن الحسن المهدی در طول غیبت بر سر امت خود حاضر هستند و ایشان ما را می بینند و ما ایشان را غافلانه نمی بینیم در حالی كه حق دین و ولایت بر گردن ما دارند، چه دردی از این بیشتر كه ولی كائنات كه صاحب امر ما هستند در بازار و خیابان بالای سر ما هستند، شاهد و ناظر اعمال ما هستند از آنچه كه در سینه و مغز ما می گذرد مطلع! هستند، گذشته و آینده ی ما را می دانند، از توبه های شكسته شده ی ما خبر دارند، خطاهای درشت ما را می بینند و باز هم از كرم خود سفره ما را روزی می دهند و ما نمك رزق آقا را می خوریم، سفره این وعده جمع نشده به صاحب سفره جسارت و بی احترامی می كنیم، گفتار و عمل ما این را می گوید، طبیعت با شعور گواه این خلافكاری های ماست، آیا اكنون این خلیفه برحق خدا، حق ندارد كه همچون جدشان حضرت سیدالشهدا علیه السلام پاسخ ولی نشناسی ها و اهانت های ما را با نفرین های تند و آتشین بدهند، آیا ما كه این گونه سفره دری می كنیم مستحق جریمه ی دو قبضه نیستیم، چند بار خداوند در كتاب شریفش بگوید كه ای صاحبان بصیرت از سرگذشت اقوام قبلی خود عبرت بگیرید كه چون در مقابل پیامبران و اولیاء خدا



[ صفحه 321]



مقاومت و ایستادگی كردند چه مصائب و بلایایی بر سر خود آوردند، و اگر ما هنوز نفس مان می زند و چشم مان می بیند، نیست مگر به بخشش و دعا و كرم حضرت حجة بن الحسن، در حالی كه ما دین خود را به ایشان ادا نكرده ایم، كه بقیةالله خیر لكم ان كنتم مؤمنین [8] ما مقامات آقایمان را نشناخته ایم، ایشان تجلی بلند قامت اعظم حق تعالی هستند. ایشان واسطه فیض و نور هستی از جانب خالق به همه ی مخلوق هستند ایشان جانشین و قائم مقام تام الاختیار خداوند هستند، امر آقا دستور خدا، جواز آقا نسخه خدا، نظر آقا اشاره خدا، كلام آقا قول خدا، نسیم كوی آقا، رایحه ی بهشت خداست.

دلیل محبین ایشان چیست؟ كه پس از نام و القاب مبارك حضرت می گویند روحی فداه و یا ارواحنا له الفداه. دقت كنید معنی این كلمات چیست؟

روح و جانی را كه خداوند به ما امانت داده و ما دستور داریم آن را سالم به خود او تحویل بدهیم چگونه اجازه داریم آن را فدای غیر حق كنیم، الا اینكه اذعان كنیم حضرت آقا تجلی بلند قامت اعظم حق تعالی هستند.

این دو كلام را چگونه با هم جمع می كنید «وتر الموتور» كه ترجمه شده تنها خود خداوند انتقام خون ثار الله الحسین علیه السلام را می گیرد و در دعای ندبه می گوئیم. این الطالب بدم المقتول بكربلا و اینجا حضرت آقا، را با



[ صفحه 322]



عنوان طالب خون امام حسین علیه السلام سراغ می گیریم، الا اینكه باید اقرار كنیم، دست آقا، دست خود خداست كه به هنگام ظهور ایشان لطف كامل حق بر جهان می شود.

همچنانكه به یاد دارید عصر عاشورا فرشتگان از خداوند سؤال كردند چگونه تحمل می كنید كه بر پسر رسول برحق تان این چنین ظلم شود، و خداوند نمائی از وجود حضرت بقیةالله الاعظم را به ایشان نشان داد و فرمود، با این نماینده ام كه فرزند خود حسین است انتقام او را می گیرم! و فرشتگان هم زیبا آرام گرفتند، و خداوند می فرماید:

و قل جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل كان زهوقا [9] .

امروز اگر ما صدای زمینی نبی اكرم را به گوش نمی شنویم تا تعلیم بگیریم كه وارث علی مع الحق و الحق مع وارث علی لكن از همان قیام غدیر حضرت رسول خاتم و قیام سیدالشهداء الاولیاء به این یقین می رسیم كه المهدی مع الحق و الحق مع المهدی صلی الله علیك یا اباصالح المهدی المنتظر المنتقم.



[ صفحه 325]




[1] سوره يس آيه 82.

[2] قرآن كريم - سوره مريم - آيه اول.

[3] آيه 29 سوره بقره.

[4] آيه 62 سوره نمل.

[5] كمال الدين و تمام النعمه - صفحه 458.

[6] آيه 5- سوره قصص.

[7] آيه - 157 - سوره بقره.

[8] آيه 86 سوره هود.

[9] آيه 81 سوره اسراء.